یادش به خیر، دوران تحصیلی ابتدایی، چه شور و حالی داشتیم، یکی از دوستداشتنیترین درسها، درس انشا بود و موضوعی که هر ساله تکرار میشد، در آینده می خواهید چه کاره شوید و همه، پلیس، معلم، خلبان، دکتر و یا مهندس میشدند.
اگر خوب به داستان نگاه کنیم افرادی میخواهند کسب و کار آینده خود را تعریف کنند که هیچ دانشی و یا درکی نسبت به کسب و کار ندارند.
شاید به نظر برسد که تعریف این دانش آموزان از کسب و کار نهایتاً آن آرزویی باشد که پدر و مادرشان در ذهن آنها گماشتهاند. چه انتظاری هست از دانشآموزانی که در دوران تحصیلی خود خیلی کم با مهارت های کاربردی کسب و کار آشنا میشوند و هر روز این موضوع برای آنها تکرار میشود که عزیزان درس بخوانید تا در آینده دکتر و یا مهندس شوید و یا بتوانید برای خودتان کار خوب مهیا کنید.
تعریف کسب و کار به زبان ساده
کسب و کار در واقع آن مسئولیتی است که یا برای یک فرد مهیا کردهاند و یا اینکه او خودش شرایطی را برای کسب درآمد ایجاد کرده است و در قبال آن مسئولیت قرار است کاری را انجام دهد (خدماتی ارائه دهد، محصولی را بفروشد و…) و در ازای آن مزدی را دریافت کند.
چطور بهترین بهره را از کسب و کار خودمان ببریم؟
برای اینکه هر فردی در شرایط کسب و کاری خودش بهترین بهره را ببرد یکی از روشها این است که بتواند بهترین را از روی داشتههای خود انتخاب کند یعنی اینکه بداند آیا در آن زمینه مهارت و یا دانش دارد و یا اینکه توانایی کسب دانش در آن زمینه را دارد؟ آیا میتواند در آن زمینه خلاقیت داشته باشد؟
استعدادیابی
امروزه در کشورهای زیادی استعدادهای دانش آموزان را در دوران تحصیلی شناسایی میکنند و برای داشتن یک کشور پویا برای آن استعدادها، استراتژی و برنامه تحصیلی را پیادهسازی میکنند، باعث خوشحالی است که امروزه نظام آموزشی کشور ما هم در حال تغییرات در این زمینه است و به فکر شناسایی استعداد و پیریزی برای آینده کشور در نسل دانش آموزان هستند.
انتخاب کسب و کار
در حال حاضر در کشور ما انتخاب کسب و کار به صورت جذب و استخدام در سازمانهای دولتی است که این گزینه بهترین فرصت کسب و کاری از دید خانوادهها برای فرزندان است و یا انتخاب کسب و کار در شرایط خارج از دستگاههای دولتی که بهاصطلاح مشاغل آزاد تعریف میشوند که در کشور ما خانوادههای متوسط و رو به پایین جامعه ترجیح میدهند فرزندانشان جذب دستگاههای دولتی شوند.
بعد از اتمام دوران تحصیلی در دوره متوسطه، بهواسطه رسیدن زمان انتخاب رشته کنکور به فکر پیدا کردن مسیر کسب و کاری آینده میشویم، در شرایطی که در دوران تحصیلی هیچوقت بهصورت کاربردی به کسب و کار آینده خود نگاه نکردیم، حال باز بهواسطه امتیاز کسب شده رشتهای را انتخاب میکنیم، که بیشتر دانش آموزان تا به حال به آن فکر نکردهاند و بعد از ورود به دانشگاه و اتمام دوره تحصیلی به فکر ورود به بازار کار میشویم که اینجا هم اتفاقاً خیلی سخت و بدون هیچ استراتژی فقط به فکر به دست آوردن کسب و کار هستیم.
اگر به هر دلیلی یا بر اساس تواناییهای خودمان یا شرایط نابرابر، کسب و کار مورد نظر را کسب کنیم، حال وارد فضای کاری شدهایم که هیچوقت در دوران تحصیلی بهصورت کاربردی آن را فرا نگرفتیم و در طی کل این فرایند فقط به دنبال محیا کردن کسب و کار و کسب درآمد بودهایم.
معمولاً بعد از گذر زمان خیلیها شرایط کسب و کاری را پذیرفته و مهارت های لازم را کسب میکنند و تعدادی از افراد هم به هر دلیلی هیچ وقت از کسب و کارشان رضایت پیدا نمیکنند.
پیدا کردن مسیر اصلی
چقدر خوب میشد که هر فردی بر اساس یک سری پیش زمینه ها به کسبوکار دلخواه مورد نظرش میرسید.
انتخاب مسیر اصلی کسب و کار خیلی پیچیده نیست، فقط کافی است ما بهعنوان یک فرد مسئول در ابتدای مسیر تحصیلی یک دانشآموز، استعدادها و علایق وی را شناسایی کرده و به فکر آموزش مهارتهای کاربردی باشیم؛ و این جمله، که شما میتوانید یک کارآفرین باشید را در روح هر دانشآموز بیدار کنیم.
فقط کافی است توانستن را در وجود هر دانشآموز بیدار کنیم، تمامی این دانش آموزان سرمایهها و داراییهای این کشور هستند و به سادگی میتوانند به واسطه یک بسترسازی ایده ال مهارت های لازم را در دوران تحصیلی فرا گیرند و به عنوان سرمایه هایی که خود مولد دارایی های این کشور هستند تبدیل شوند.