پس از مشخص شدن سبد کسب و کار (پرتفولیو) هر سازمان و جهت گیری های آتی سازمان در راستای میزان سرمایه گذاری در هریک از کسب و کارها نوبت به برنامه ریزی استراتژیک در سطح کسب و کار و به تبع آن تعیین استراتژی های هریک از واحد های استراتژیک کسب و کار(SBU) خواهد رسید. با توجه به اینکه هر واحد کسب و کار متشکل از دپارتمان هایی نظیر بازاریابی،مالی،حسابداری،منابع انسانی،خرید ،عملیات و ... باشد باید اکثر این حوزه های وظیفه ای برای دستیابی به اهداف استراتژیک با یکدیگر همکاری کنند.
استراتژی در هر SBU نشانگر اولویتها در بازار هدف ،منابع در دسترس،محدودیت های مالی و سایر راهنمایی های لازم برای توسعه برنامه های بازاریابی است.برنامه بازاریابی ممکن است در غالب برنامه کسب و کار گنجانده شود و یا به صورت جداگانه تدوین گردد.اگر در داخل آن باشد بیش از نیمی از برنامه کسب و کار را به خود اختصاص می دهد که این سهم در کسب و کارهای کوچک(فروشگاه های خرده فروشی،رستوران ها و ...) می تواند بیشتر هم باشد،برنامه ها و طرح ها ممکن است برای جذب سرمایه برای یک پروژه کسب و کاری جدید یا شفاف سازی کسب و کار داخلی و استراتژی های بازاریابی تدوین گردد.
در تصویر زیر نمونه یک برنامه کسب و کار را مشاهده می نمایید.در قسمت ششم استراتژی های اصلی که شامل اقدامات استراتژیک طراحی شده برای بازاریابی،کیفیت،منابع انسانی ،توسعه کسب و کار و ... را مشاهده می نمایید.
حال در این میان برنامه ریزی بازاریابی ابزاری است که بوسیله آن یک سازمان بسیاری از عوامل داخلی و خارجی که بر توانایی اش در بدست آوردن فروش سودآور بیشتر اثر گذار است را نظارت و کنترل کند. و از طریق جایگاه رقابتی که برای دستیابی به اهدافش انتخاب کرده است( با ذینفعان) ارتباط برقرار کند.بنابراین امکان پذیر نیست که یک سازمان فعالیت های بازاریابی خود را به صورت جداگانه از سایر حوزه های وظیفه ای کسب و کار برنامه ریزی کند .در نتیجه فرایند برنامه ریزی بازاریابی باید مطابق با سیستم برنامه ریزی سازمانی باشد.